حکایت شده که یکی از متولیان مشهد به نام «عباس قلی خان»شبی ، بافرزندش ، مسیری را طی می کردند.که پسرش ، فانوس به دست گرفته بود وجلوی پدر حرکت می کرد. عباس قلی خان ، دربین راه ، به کاروانسرایش اشاره کرد وگفت پسرم، پس از مردنم ، این کاروانسرا را تخریب کن ویک مدرسه علمیه ، برای شاگردان امام صادق (ع) بنا کن .پسر، زیرکی جالبی به کار بردوفانوس را ، به پشت سرپدر برد. پدر با تعجب ، برگشت وبه پسرش گفت فرزندم ، نور باید در جلو راه باشدتابتوان به جلوحرکت کرد ونور پشت سر ، برای جلو فایده ندارد.
معارف اسلامی و عربی...
ادامه مطلبما را در سایت معارف اسلامی و عربی دنبال می کنید
برچسب : یک جرعه معرفت,یک جرعه معرفت تلگرام, نویسنده : iyas36e بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 21:05